بهترین کد های جاوا حدیث موضوعی زمستان 1388 - رو به سوی خــــــدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رو به سوی خــــــدا
قالب وبلاگ

ولادت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و شب بسیار مبارکی است و سید بن طاووس نقل کرده که معراج آن حضرت در مثل چنین شبی بوده است .

روز هفدهم (ربیع الاول )

ایـن روز بـنـابـر مشهور بین علمای امامیه روز ولادت با سعادت حضرت خاتم الانبیاء محمد بـن عـبـد الله صلی الله علیه و آله است و معروف آن است که ولادت با سعادت آن حضرت در خـانـه خـودش و در وقـت طـلوع فـجـر روز جـمـعـه عـام الفیل ، در ایام سلطنت انوشیروان در مکه معظمه واقع شده است .

 و روایت شده که در صبح ولادت آن جناب هر بتی که بر روی زمین بود به رو افتاده بود و ایوان کسری بلرزید و چـهـارده کنگره از آن سقوط کرد. و آب دریاچه ساوه خشکید و در وادی سماوه آب جاری شد و آتـشـکـده فـارس خـامـوش شـد در صـورتـی کـه هـزار سـال بود که خاموش نشده بود و در آن شب نوری از طرف حجاز ظاهر شد و منتشر گردید تـا بـه مـشـرق عـالم رسـیـد و در آن صـبـح تخت هر پادشاهی از پادشاهان دنیا سرنگون (واژگـون ) شـده بـود

و در آن روز هـیـچ سلطانی نتوانست سخن بگوید و تمام آن ها گنگ شـده بـودنـد و علم کاهنان و سحر ساحران باطل شد و میان هر کاهن و همزاد او که برای او خبر می آورد، جدایی افتاد

و ابلیس در آن وقت صیحه زد و ناله نمود و شیطانک های خود را جـمـع کـرد آنـهـا گـفتند: ای آقای ما چه شما را فزع و ناراحتی آورده است ؟ گفت : وای بر شـمـا، بـه یـقـین حادثه عجیبی در زمین پدید آمده است که از زمان رفع (بالا رفتن ) عیسی تـاکـنون پدید نیامده بود، بروید و بگردید و ببینید چه حادثه ای رخ داده است و برای مـن خـبـر آن را بـیـاوریـد، آنـهـا رفتند و برگشتند و گفتند: خبری نیافتیم .

ابلیس گفت : اسـتـعـلام ایـن امـر کـار خـود من است ، پس فرو رفت در دنیا و جولانی کرد تا به حرم مکه رسـیـد، دیـد کـه اطـراف حـرم را مـلائکـه احـاطـه کـرده انـد، خـواسـت داخـل حـرم شـود کـه بـر او صـیـحـه زدنـد، بـرگـشـت و از طـرف کـوه حـرا داخـل شـد جـبـرئیـل او را صـیـحـه زد کـه بـرگـرد - لعـنـت خـدا بـر تـو بـاد –

گـفـت : ای جـبـرئیـل ، از تـو سـوالی دارم بـگو که امشب چه اتفاقی افتاده است ؟

فرمود: ولادت محمد صلی الله علیه و آله واقع شده ، گفت ، از برای من در او نصیبی هست ؟

فرمود: نه ،

گفت : در امت او بهره ای درام ؟ فرمود: بلی

گفت ، راضی شدم .

و همچنین روایت شده که چون آن حـضـرت متولد شد بتهایی که در کعبه گذاشته بودند همه به رو پایین افتادند

و چون شـب شـد نـدایـی از آسـمـان بـلنـد گـردیـد کـه :جـاء الحـق و زهـق البـاطـل ان البـاطـل کـان زهـوقا

.و آن شب سراسر دنیا روشن شد و هر سنگ و کلوخی و درختی که بود، خندید و هر چه که در آسمان و زمین بود خدا را تسبیح کرد و شیطان فرار کـرد و مـی گفت : بهترین امتها و بهترین خلایق و گرامی ترین بندگان و سرور عالمیان مـحـمـد صـلی الله عـلیـه و آله اسـت .
و هـمـچـنـیـن در ایـن روز شـریـف در سـال 83 (هـشـتـاد و سه ) ولادت امام جعفر صادق علیه السلام واقع شده است و باعث مزید فضل و شرافت این روز گردیده است . والده ماجده آن حضرت جناب ام فروه دختر قاسم بن مـحـمـد بـن ابـی بکر است و آن بانو از پرهیزگاران و نیکوکاران بوده و قاسم از فقهاء سـبـعـه (هـفـت گـانـه ) مدینه و از معتمدان و از افراد نزدیک به حضرت امام زین العابدین عـلیـه السـلام و سبط یزد گرد پادشاه عجم است و با جناب علی بن الحسین علیه السلام پـسـر خـاله اسـت . و بـالجـمـله ،

ایـن روز (هـفـدهـم ربـیـع الاول ) روز بـسـیـار شـریـفـی اسـت و از بـرای آن چـنـد عمل است .

1 - غسل

2 - روزه و بـرای آن فـضـیلت بسیار است و روایت شده که هر که این روز را روزه بگیرد خـدا ثـواب روزه یک سال را برای او بنویسد و این روز یکی از آن چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است .

3 - زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله از نزدیک یا دور

4 - زیـارت امـیرالمؤ منین علیه السلام به همان زیارتی که حضرت صادق علیه السلام انجام داده ، و تعلیم محمد بن مسلم فرموده است .

5 - در وقـتـی کـه روز بـالا بـیاید دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه انا انـزلنـاه و ده مـرتـبـه تـوحـیـد بـخواند و بعد از سلام در مصلای خود بنشیند و این دعا را بخواند: اللهم انت حی لا تموت ...

6 - آن که مسلمانان ، این روز را تعظیم نمایند و تصدق و خیرات نموده و مؤ منین را مسرور کـنـنـد

 و بـه زیـارت مـشـاهـد مـشـرفـه رونـد و سـیـد بـن طـاووس در اقـبـال شـرحـی از لزوم تـعـظـیـم ایـن روز ذکـر نموده و فرموده که من گروهی از نصاری (مـسـیـحـیـان ) و جـمـعـی از مـسلمین را یافتم که تعظیم فراوانی از روز ولادت عیسی (علیه السـلام ) مـی نـمـایـنـد و تـعـجـب کـردم کـه چـگـونـه مـسلمانان قانع شدند که روز ولادت پیامبرشان که اعظم از همه پیامبران است به این مرتبه از تعظیم و گرامیداشت باشد که کمتر از تعظیم مسیحیان است میلاد عیسی علیه السلام را


[ سه شنبه 88/12/11] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

 

 

 

 

 

                                     دوران جوانی پیامبر گرامی (ص)

در اینکه جوان قریش ?شجاع و دلیر ?نیرومند?و تندرست?صحیح وسالم بود؛جای گفتگو نیست .زیرا در محیط آزاد و دور از غوغای زندگی پرورش یافته بود?وخانواده ای که در میان آنها دیده به جهان گشود?همگی عنصر شهامت و شجاعت بودندوثروتی ?مانند ثروت خدیجه در اختیار داشت ?ووسائل خوشگذرانی از هر جهت برای اوآماده بود. ولی باید دید که او از این امکانات مادی چگونه استفاده کرد؟آیا بساط عیش و عشرت پهن نمود ومانند بسیاری از جوانان?در فکر اشباع غرائز خود برآمد؟ یا با این وسائل وامکانات? برنامه دیگری برگزید که از سراسر آن؛دورنمای زندگی پر از معنویت او هویدا بود؟تاریخ گواهی می دهد که او بسان مردان عاقل و کارآزموده زندگی می کرد .همیشه از خوشگذرانی و بیخبری گریزان بود.پیوسته بر سیما?آثار تفکر وتدبر داشت? و برای دوری از فساد اجتماع?گاهی مدتها در دامنه کوهها?میان غار?بساط زندگی راپهن می نمودودر آثار قدرت و صنع وجود به مطالعه می پرداخت.

عواطف جوانی او

در بازار مکه واقعه ای رخ داد که عواطف انسانی او را جریحه دار ساخت. دید قمار بازی ?مشغول قمار است واز بدی بخت ?شتر خود را باخت? خانه مسکونی خود را باخت ?کار به جایی رسید که ده سال از زندگی خود را نیز از دست داد. مشاهده این واقعه ?چنان جوان قریش را متاثر ساخت که نتوانست همان روز در شهر مکه بماند؛بلکه به کوههای اطراف پناه برد و پس از پاسی از شب به خانه بازگشت .او به راستی ?از دیدن این نوع مناظر غم انگیز و رقت بار?متاثر می گشت و از کمی عقل و شعور این طبقه گمراه ?در فکر و تعجب فرو می رفت.

خانه خدیجه ?پیش از آنکه با محمد (ص)ازدواج کند ?کعبه آمال و خانه امید مردم بینوا بود و پس از آنکه با جوان قریش ازدواج نمود ?کوچکترین تغییری در وضع خانه و بذل و بخشش همسر خود نداد.

امین قریش در کوه حراء

کوه حرا ? در شمال ((مکه ))قرار دارد. به فاصله نیم ساعت می توان به قله آن صعود نمود. ظاهر این کوه را تخته سنگهای سیاهی تشکیل می دهد و کوچکترین آثار حیات در آن دیده نمی شود. در نقطه شمالی آن?غاری است که انسان پس از عبور از میان سنگها می تواند به آن برسد? که ارتفاع آن به قدریک قامت انسان است و قسمتی از داخل غار با نور خورشید روشن می شود؛ و قسمتهای دیگر آن در تاریکی دائمی فرو رفته است.

ولی همین غار ?از آشنای صمیمی خود ?شاهد حوادثی است ؛که امروز هم مردم به عشق استماع این حوادث از زبان حال آن آغاز ?به سوی او می شتابند و با مردم به عشق استماع این حوادث از زبان حال آن غار? به سوی او می شتابند و با تحمل رنجهای فراوان ? خود را با آستانه آن می رسانند که از آن‌? سر گذشت غار نیز با زبان حال خود می گوید: این نقطه عبادتگاه ((عزیز قریش))است. او شبها و روزها ?پیش از آنکه به مقام رسالت برسد? در این جا بسر می برد.وی? این نقطه دور از غوغا را به منظور عبادت و پرستش انتخاب کرده بود. تمام ماه رمضانها را در این نقطه می گذارند? و در غیر این ماه گاه بی گاهی به آنجا پناه می برد و حتی همس عزیز او می دانست که هر موقع عزیز قریش به خانه نیاید ? به طور قطع در کوه ((حرا)) مشغول عبادت است ؛ هر موقع کسانی را دنبال او می فرستاد? او را در آن نقطه در حالت تفکر و عبادت پیدا می نمود. او پیش از آنکه به مقام نبوت برسد ؛ در باره دو موضوع بیشتر فکر می کرد:

 اول :او در ملکوت زمین و آسمانی به تفکر می پرداخت . در سیمای هر موجودی نور خدا ? قدرت خدا و علم خدا را مشاهده می کرد ? و از این طریق روزنه هایی از غیب به روی خود می گشود.

دوم:درباره وظیفه سنگینی که بر عهده او گذارده خواهد شد ?فکر می کرد.اصلاح جامعه در آن فساد وانحطاط در نظر او کار محالی نبود? ولی اجراء برنامه اصلاحی نیز خالی از رنج و مشقت نبود .از این لحاظ ?فساد زندگی مکیان ? وعیاشی ((قریش))را می دید ودر نحوه اصلاح آنان در فکر فرو می رفت .

از پرستش و خضوع مردم در برابر بتان بی روح و بی اراده متاثر بود وآثار ناراحتی در چهره او نمایان می شد‌?ولی از آنجا که مامور به باز گویی حقایق نبود ? از بازداری مردم خودداری می فرمود.

                                                                         استاد جعفر سبحانی

 


[ پنج شنبه 88/12/6] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

بدون شک ،اسطوره زمان و احیاگر ناب محمدی(ص)،حضرت امام خمینی(ره)،از معدود کسانی بودکه توانست با پیمودن راه کمال ،در ردیف اولیای الهی قرار گیرد و مصداقی از انسانهای وارسته و کمال یافته گردد،از این رو،درک همه ابعاد وجودی آن فقیه عارف برای بزرگان نیز چندان آسان نیست تا چه رسد به افراد معمولی. آنچه به ما جرات می دهد که در این وادی قدم نهیم، عشق و علاقه می آید بخش ناچیزی از کمالات بی شمارآن انسان کامل است.

امام خمینی(ره)مدارج علمی راپیمود و به درجه اجتهاد مطلق و مرجعیت عامه نایل گشت. خدا اورا کمک کرد و در جایگاهی رفیع قرارش داد.

((یَرفَعِ اللهُ الذینَ امَنوا مِنکُم وَ الذیِنَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجاتٍ)) مجادله(58)،آیه 11

خدا آنهایی را که از میان شما ایمان آورده اند و کسانی را که دانش داده شدند به درجاتی والا می رساند. 

زندگی امام تحقق این آیه شریفه بود ،او به گواهی تاریخ با بیانات و نوشته های خود،افکار جامعه را باور نمود و از آنان انسانهای بزرگ و شهدایی والا مقام ساخت و بیان وقلم او با فضیلت تر از خون شهدا شد. امام صادق(ع) می فرماید: «یُرَجحُ مِدادُ الْعلماءِ دِماءِ الشُهداءِ»

 مداد علما بر خونهای شهدا ترجیح دارد.

امام خمینی(ره)در اسلام شناسی و علوم دیگر ،مانند جامعه شناسی علمی،مدیریت و رهبری ،سیاست و ...چهره ای بی نظیر بود. به عنوان مثال،تیزبینی و دور اندیشی سیاسی امام،سریعتر و بهتر از دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی دنیا،فرو پاشی اردوگاه شرق (کمونیسم)را پیش بینی کرد و یک سال قبل از ریزش اولین خاکریز استکبارشرق، طی نامه ای به رهبر شوروی سایق از این حقیقت پرده برداشت که اعجاب جهانیان را برانگیخت.


[ یکشنبه 88/11/18] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

 

در بعضی از منابع تاریخی آمده است که :عده ای از قبیله بنی اسد آمدن تا بدن مطهر امام حسین (ع) وسایر شهدارا دفن کنند اما چون عموم بدنها سر نداشت و حتی لباس آنها را ربوده بودند و بیشتر بدنها بر اثر ضربات شمشیر پاره پاره بود قابل شناسایی نبود . بنی اسد متحیر مانده بودند که در این هنگام امام سجاد (ع) به وسیله طی الارض و اعجاز،از زندان عبیدا...تشریف آوردند و بدنها را به بنی اسد معرفی کردند و خود به دفن بدن مطهر و مقدس امام حسین(ع)اقدام نموده اند.

 

 

 

آن گاه بدن مقدس علی اکبر (ع)را پایین پای پدر بزرگوارشان به خاک سپردند و بعد به دستور امام ، سایر شهدای اهل بیت (ع)را در نزدیکی قبر امام (ع)در یک محل به خاک سپردند .

سپس بنی اسد اصحاب را در یک محل دفن نموده اند و حبیب بن مظاهر را به جهت شان مرتبه ای که در قبیله خود داشت ،در نزدیکی بالای سر امام دفن کردند؛چون او از قبیله بنی اسد واصحاب آنها بود.

                                                                             بر ساحل عاشورا ص203


[ دوشنبه 88/11/5] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پروردگارا!ببخش مرا که ازتمسخر دیگران لذت بردم .

پروردگارا!ببخش مرا که برای رسوا کردن دیگران تلاش کردم .

پروردگارا!ببخش مرا که نمازم ،وقت یافتن گمشده های من است

پروردگارا!ببخش مرا که نادانی دیگران را به رخشان کشیدم.

پروردگارا!ببخش مرا که برای همه گردن کشیدم،به غیر از خودم.

پروردگارا!ببخش مرا که دیگران را وادار به معذرت خواهی کردم.

پروردگارا!ببخش مرا که همه اش دعا کردم مرا از شر خلق دور بدار و یک بار نگفتم :خلقت را از شر من دور دار.

پروردگارا!ببخش مرا که فکر ودلم از تو عزلت گزید اما از گناه نه.

پروردگارا!ببخش مرا که هر چه با من مدارا کردی ،من بر تو خیره سری کردم.

پروردگارا!ببخش مرا که آنقدر که حسرت نداشته هایم را خوردم ،شاکر داشته هایم نبودم .

پروردگارا!ببخش مرا که آنقدر که بر بی منزلی و بی کاری و...گریستم ،بر غم فراق از تو گریه نکردم.

پروردگارا!ببخش مرا که آنقدر که به فکر زیبایی ظاهر و مد لباس و....بودم ،به فکر زیبایی وطهارت باطنم نبودم .

پروردگارا!ببخش مرا که بارها وبارها به دنبال جنازه این وآن رفتم و فقط با یک«اِ اِ»گفتن ،از کنارش گذشتم و هنوز باورم نیست که من هم رفتنی هستم .

پروردگارا!ببخش مراکه آنقدر که اهل حرف بودم،اهل عمل نبودم .

پروردگارا...پروردگارا!می بخشی مرا

 

 


[ یکشنبه 88/11/4] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب

کد حرکت متن دنبال موس