رو به سوی خــــــدا | ||
|
دوباره خار دیدم وخاشاک بود و تنهای دوباره زینب غمدیده ،یتیم وتنهای دوباره محرمی نبود که دل به او بندد نه محرمی ،نه انیسی ،نه یار و دلداری نشسته است چو زینب،به انتظار نوایی دوباره زینب بی کس،دوباره ظلم وجدایی رقیه در بر عمه چه می کشد بی باب دوباره درد یتیم ونوایی بابایی به هر طرف نگری طفل خسته می بینی کجاست باب رقیه،کجاست آقائی به آن عموی رقیه بگو که باز آید قدح به دست بگفتند عمو بگو تو کجایی علی اصغر نازش به روی دست رباب است به آب آور طفلان بگو چراتو نیایی تمام محرم زینب حسین بود برادر دوباره داغ برادر برادرم تو کجایی
اکرم نودهی
[ سه شنبه 87/10/10] [ حکیمه جوین ]
[ گل نوشته های شما () ]
|