زن بُوَد والا مقام و ارجــمند هسـت او را پایگاهی بس بــلند
از مقاماتش مقام مادریست مادری در مذهب ما سَروریست
مردِربّانی ، امــــیر جان و تن مـــی رود معراج از دامــان زن
بیگــمان بهر تجلّای جــمـــال زن بــود مــــرأت وجـــه لایزال
زن بود ریحانه ی حق در شمیم مهربانست و رئوفست و رحیم
زن بود کدبانوی هر خانه یی آبرو و عز هر کــاشـــــانه یی
هست مانند شکوفه کودکان زن بود بر این گلستان ، باغبان
خانه داری از هنرهای زنست زن چو روح و خانه مانند تن اسـت
همچو شمعی هست در سوز و گداز تا کُند اعــضای خــــانه ســــرفراز
خانم مومن، شجاعست و دلیر در دفـــاع از دین حق مانند شـــیر
شاهد این مدّعــــا خواهی اگر مـــــادر رزمـــــــنــــدگان ما نــــگر
خواهی از الگوی برتر گر نشان نام زینـب بر رواق جــان نشــــــان
خواهی ار بینی زنی مرد آفرین چشـــم جان بگشا و زیــنب را ببین
داشت از مولا علی چندین نشان در خطابه بُوَد یک آتـــشفـــشــــان
او شجاع و عالـــــــم و آزاده بود حـــق ورا علم لــــــــدنّی داده بود
منطق کوبنده اش طوفان نمود کاخ اســــــتکبار را ویــــران نــمود
در سه نقطه شورشی بر پا نمود کفـــر و استکبار را رســــــوا نمود
کوفه و شام و مدینه مصطفی کــــــرد افشا اهـــل طغیان و جفا
اینچنین زنها فراوان بوده اند گــــوی سبق از دیگران بِر بوده اند
نامداران جهان ، مردان مرد شــــــیر اوژنهای مـــــــیدان نــبرد
پیشتازانی که همّت داشتند قامــــــت مردانـــــــگی افـراشتند
جمله از دامان زن برخاستند عــــــــرصه ی تاریــــــخ را آراسـتند
سراینده:حجت الاسلام والمسلمین جناب حاج شیخ رمضانعلی تشکری صالح(موسس و استاد مدرسه علمیه حکیمه«س»جوین)
نوشته شده توسط واحد پژوهش