بهترین کد های جاوا حدیث موضوعی بهار 92 - رو به سوی خــــــدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رو به سوی خــــــدا
قالب وبلاگ

الف) رابطه خودشناسی و تهذیب نفس

«وَ لا تَکُونوا کَالَّذینَ نَسُوا اللهَ فَاَنساهُم اَنفُسَهُم اُولئکَ هُمُ الفاسِقون» حشر-19

ترجمه:

و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به « خودفراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.

خلاصه ی تفسیر:

چگونه خودشناسی سبب تهذیب نفس می شود؟ دلیل آن روشن است زیرا:

اولاً: انسان از طریق خودشناسی به کرامت نفس و عظمت این خلقت بزرگ الهی و اهمیّت روح آدمی که پرتویی از انوار الهی و نفحه ای از نفحات ربّانی است پی می برد؛ آری درک می کند که این گوهر گرانبها را نباید به ثمن و بهای ناچیز فروخت و به آسانی از دست داد!

ثانیاً :انسان با شناخت خویشتن به خطرات هوای نفس و انگیزه های شهوت و تضاد آنها با سعادت او پی می برد ، و برای مقابله با آنها آماده می شود .

بدیهی است که کسی که خود را نشناسد از وجود این انگیزه ها بی خبر می ماند و شبیه کسی است گرداگرد او را دشمن گرفته ، اما او از وجود آنان غافل و بی خبر است ؛ طبیعی است که چنین کسی خود را آماده ی مقابله با دشمن نمی کتد و سرانجام ضربات سنگینی از سوی دشمن دریافت می دارد.

ثالثاً:انسان با شناخت نفس خویش به استعداد های گوناگونی که برای پیشرفت و ترقی از سوی خداوند در وجود او نهفته شده است پی می برد.و تشویق می شود که برای پرورش این استعداد ها بکوشد ، و آنها را شکوفا سازد ؛ گنج های درون جان خویش را استخراج کند و گوهر خود را هویدا سازد.

رابعاً :هریک از مفاسد اخلاقی ریشه هایی در درون جان انسان دارد ، با خودشناسی، آن ریشه ها شناخته می شود ، و درمان این دردهای جانکاه را آسان می سازد ، و به این ترتیب راه وصول به تهذیب را برای انسان هموار می کند و از همه مهم تر اینکه خودشناسی بهترین راه برای خداشناسی است.

 

*منبع:آیات اخلاقی/گردآوری و تنظیم:سید حسین هاشمیان و علی اصغر همتیان/صفحه ی 84


[ جمعه 92/2/13] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

بار خدایا ! از تو آمرزش می طلبم برای هر گناهی که موجب حسرت  و سبب پشیمانی و ندامت و باعث بند آمدن روزی و روشدن دعا می گردد ، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان.

(هفتاد بند استغفار امیر المومنین (ع).)


[ پنج شنبه 92/2/5] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

زندگی در حرکت است همانطور که ما وشما از صبح در حرکت هستیم. گذران زندگی گاهی آنقدر ما را به خود مشغول می کند که گاه ممکن است جهت حرکتمان  را فراموش کنیم و اینک فرصتی دست داده تا قدری بیشتر بیندیشیم . وقتی که از شیشه ی قطار بیرون را می نگریم و به عظمت و قدرت پروردگار نظر می نماییم درمی یابیم که ما نیز مسافری هستیم که سفرمان به پایان می رسد و فقط توشه راهمان ایمان و عملی خواهد بود که فی سبیل الله باشد و اینک در این چند روزه بیایید فارغ از هر چه که اندیشه ، فکر و ذهن ما را درگیر حود کرده است قدری به خود و مبارزه و محاسبه نفس خود بپردازیم.

امید آنکه مشمول عنایات الهی واقع گردیم.



[ پنج شنبه 92/2/5] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

 

عکس های مذهبی

 

آیت اللّه سیستانی در روز 9 ربیع الاول سال 1349 هـ ق در شهر مقدس مشهد متولد شدند و پدرشان به میمنت نام جدش، ایشان را علی نام نهاد.
نام پدر گرامیشان مرحوم سید محمد باقر و نام جد ایشان که از بزرگان علم و زهد بوده سید علی می باشد که زندگینامه ایشان را مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در طبقات أعلام الشیعه (قسمت چهارم ص 1432) ذکر نموده است که گفته شده ایشان در نجف از شاگردان مولی علی نهاوندی و در سامراء از شاگردان مجدد شیرازی سپس از شاگردان خاص مرحوم سید اسماعیل صدر گردید و در حدود سال 1308 هـ به شهر مقدس مشهد بازگردید و در آنجا مستقر گشت. از مهم ترین شاگردان وی فقیه بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین می باشد.
خاندان ایشان که از سادات حسینی می باشند در عهد صفوی در اصفهان می زیستند. آنان از سوی سلطان حسین صفوی جد اعلای ایشان سید محمد را به منصب شیخ الاسلامی در سیستان منصوب نمود و ایشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سکنی گزیدند.
از نواده های ایشان سید علی جد معظم له نخستین شخصی بود که به شهر مقدس مشهد مهاجرت کرد و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری مستقر شد و از آنجا برای تکمیل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نموده است.
تحصیلات ابتدایی
معظم له در پنج سالگی به تعلیم قرآن کریم پرداختند. سپس وارد مدرسه دار التعلیم دینی به منظور آموختن، خواندن و نوشتن و غیره شدند که در این مدت خوشنویسی را از استاد فن میرزا علی آقا ظالم آموختند.
در سال 1360 هـ به امر پدر بزرگوارشان شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوی کردند که مجموعه ای از دروس ادبی همچون شرح الفیه ابن مالک، مغنی ابن هشام و مطول تفتازانی و مقامات حریری و شرح النظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و بعضی دیگر از اساتید فن پرداختند. شرح لمعه و قوانین را نزد مرحوم سید احمد یزدی معروف به نهنگ خواندند و قسمتی از دروس سطوح مثل مکاسب و رسائل و کفایه را نزد عالم جلیل شیخ هاشم قزوینی خواندند. تعدادی از کتب فلسفی همچون شرح منظومه سبزواری و شرح الاشراق و اسفار را نزد مرحوم آیسی خواندند و شوارق الالهام را نزد مرحوم شیخ مجتبی قزوینی آموختند و از محضر علامه محقق میرزا مهدی اصفهانی متوفی 1365 هـ بهره های فراوان بردند. همچنین از محضر میرزا مهدی آشتیانی و میرزا هاشم قزوینی بهره ها برده اند.
تحصیلات عالی
پس از فراگیری علوم ابتدائی مقدمات و سطح، نزد برخی از اساتید و مدرسان به فراگیری علوم عقلیه و معارف الهیه پرداختند. سپس در سال 1368 ق به شهر مقدس قم مهاجرت نموده و از محضر مرجع بزرگ آیت الله بروجردی _ ره _ در فقه و اصول بهره های فراوان بردند و از دانش و معرفت فقهی ایشان بویژه در علم رجال و حدیث استفاده های بسیاری نمودند. ایشان همچنین در دروس فقیه و عالم فاضل سید حجت کوهکمری _ ره _ و تعدادی از علمای معروف آن دوره شرکت نمودند.
در سال 1371 هـ معظم له از قم به نجف اشرف مهاجرت نمودند، که در روز اربعین حسینی _ ع _ وارد کربلا شدند. سپس به نجف سفر نمودند و در مدرسه بخارائی وارد شده و مستقر گردیدند. در این دوره در محضر اساتید بزرگی همچون آیت الله خوئی و شیخ حسین حلی فقه و اصول به مدت طولانی حاضر گردیدند و همچنین در این مدت هم در دروس بزرگانی همچون آیت الله حکیم و آیت الله شاهرودی حاضر گردیدند.
در سال 1380 هـ معظم له تصمیم به رجوع موطن خود مشهد گرفتند و چون تصور می نمودند که در آنجا مستقر خواهد شدند، اساتیدشان آیت الله خوئی و شیخ حسین حلی _ قدس سرهما _ شهادت رسیدن به درجه اجتهاد را برای ایشان مکتوب نمودند. همچنین محدث بزرگ آقا بزرگ طهرانی شهادت دیگری در تبحر ایشان به علم رجال و حدیث مکتوب نمود.
معظم له در سال 1381 هـ بار دیگر به نجف بازگشتند و با ورودشان شروع به درس خارج در فقه در باب مکاسب شیخ انصاری و متعاقب آن شرح عروه در باب طهارت و بیشتر کتاب صلاة را تدریس نمودند. در سال 1418 هـ بعد از آنکه کتاب صوم را به پایان رسانده بودند، شروع به شرح کتاب اعتکاف نمودند. همچنین در این مدت در موضوعات مختلفی همچون کتاب قضاء و ابحاث ربا و قاعده الالزام و قاعده تقیه بحثهای فقهی داشته اند. در این مدت بحثهایی در علم رجال که شامل حجیت مراسیل ابن ابی عمیر و شرح مشیخة التهذیبین و غیره نیز داشته اند.
معظم له بحثهایی در علم اصول را در شعبان 1384 هـ شروع نموده و دوره سوم تدریس را در شعبان 1411 هـ به پایان رساندند. آخرین تدریس ایشان به تاریخ شعبان 1423 هـ کتاب زکات از شرح عروة الوثقی بوده است. در حال حاضر به خاطر شرایط نگران کننده وعراق و حضور اشغال گران تدریس ایشان به صورت رسمی تعطیل است.
سوابق تدریس
نـزدیـک بـه 34 سال پیش، آیت اللّه سیستانی شروع به تدریس بحث خارج فقه و اصول و رجال کردند. نیز بحثهایی پیرامون مکاسب، طهارت، نماز، قض، خمس و برخی از قواعد فقهی مانند تقیه و الزام به انجام رساندند. ایشان تـدریـس اصول را در سه دوره تمام کردند. عـده ای از فـضـلا مـعروف که بعضی از ایشان مدرس بحث خارج می باشند، مانند شیخ مـهـدی مـرواریـد، سید مرتضی مهری، سید حبیب حسینان، سید مرتضی اصفهانی، سید احمد مددی شاهرودی، شیخ باقر ایروانی و تعدادی از اساتید حوزه های علمیه، بحث ایشان را به مراجعه و بررسی گذاشته اند. آیت اللّه سیستانی همزمان با تدریس و بحث مشغول تالیف و نگاشتن کتابهای مهم و چند رساله شدند. هـمـچنین آیت اللّه سیستانی کلیه تقریرات بحثهای اساتید خود را به رشته تالیف درآوردند.
قابل ذکر است که معظم له در عیادتی که از استادشان مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خوئی در 29 ربیع الثانی 1409 ق داشته اند استادشان از ایشان خواستند که به جای ایشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگیرند که ایشان در بدو امر این موضوع را قبول ننمودند و لیکن آن مرحوم اصرار زیادی نموده و فرمودند: «اگر می توانستم همچنانکه مرحوم حاج آقا حسین قمی حکم می کرد شما را مجبور به قبول می نمودم». اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادی الاول 1409 ق امامت نماز را تقبل نموده و این کار تا آخرین جمعه ماه ذی الحجه سال 1414 ق که مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
تألیفات
شرح العروةالوثقی
البحوث الاصولیه
کتاب القضاء
کتاب البیع و الخیارات
رسالة فی اللباس المشکوک فیه
رسالة فی قاعده الید
رسالة فی صلاة المسافر
رسالة فی قاعده التجاوز و الفراغ
رسالة فی القبلة
رسالة فی التقیة
رسالة فی قاعده الا لزام
رسالة فی الاجتهاد و التقلید
رسالة فی قاعدة الاضرر و لاضرار
رسالة فی الربا
رسالة فی حجیة مراسیل ابن ابی عمیر
نقد رسالة تصحیح الاسانید للاردبیلی
شرح مشیخه التهذیبین
رسالة فی مسالک القدما فی حجیة الاخبار
رسالة فی قاعدة القرعة
رسالة فی صیانه الکتاب الغریز عن التحریف
رسالة فی تاریخ تدوین الحدیث فی الاسلام
رسالة فی تحقیق نسبة‌کتاب العلل الی الفضل بن شاذان
الفوائد الغرویة
الفوائد الفقهیة
شرح مشیخة الفقهیة
رسالة فی حکم ما اذا اختلف المجتهدان المتساویان فی الفتوی
تعلیقة علی العروة الوثقی
رسالة فی اختلاف الافاق فی رؤیة‌الهلال

منبع مطلب فوق: onlainboy.parsiblog.com


[ چهارشنبه 92/2/4] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]

شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند

- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است.

- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.

- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.

- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود.

- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم.

- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.

- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.

- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.

- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.

- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.

- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.

- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.

- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!

- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد.

- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.

- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.

- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت.

- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید.

- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.

- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.

- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد کشید).

- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.

- اولین کسى که گریه دروغى نمود.

- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.

- اولین کسى که صورتهاى مجسمه و بت را ساخت

منع مطالب:mahshar.com


[ چهارشنبه 92/2/4] [ حکیمه جوین ] [ گل نوشته های شما () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب

کد حرکت متن دنبال موس