رو به سوی خــــــدا | ||
|
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/2] [ حکیمه جوین ]
[ گل نوشته های شما () ]
عید مبعث
آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور اغاز شد .
بعثت پیامبر اکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ؛ بی عدالتی ؛ تبعیض ؛ جهل و فساد بیرون آمده و به سوی توحید ؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.
مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد .این تحول روحی ؛ مردم مادی بت پرست را به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود . پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما بهترین امت من هستید و می توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .
رسول خدا (ص) در روز 27رجب (روز مبعث) در مکه مکرمه دعوت به خدا را آغاز کرد و سالها بعد در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل داد .
حضرت محمد(ص)دین مبین اسلام را به مردمی عرضه کرد که جملگی در آتش جهل می سوختند و دعوت او چنان دلنشین بود که به سرعت دیوارهای جهل و خرافات را فرو ریخت و مردم موج موج به اسلام گرویدند .
رسول خدا در مدینه منشور حکومتی اسلام را پایه ریزی و همه مردم را در اداره حکومت شریک کرد .
حضرت محمد (ص) سالها به صورت پنهانی مردم مکه را به سوی خدا دعوت کرد و آن زمان ندا آمد که دعوت آشکار کن ؛ دشمنان چنان عرصه را بر او تنگ کردند که به دستور خدا هجرت آغاز کرد . پیامبر گرامی اسلام پس از 13سال توقف در مکه در اثر فشار و اذیت و آزار قریش از طرف خداوند مامورشد به مدینه هجرت کند ؛ هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه ؛ فصل تازه ای در زندگی پیغمبر اکرم (ص)و اسلام گشود ؛ همچون کسی که از محیط آلوده و خفقان آور به هوای آزاد و سالم پناه برد .هجرت پیامبر (ص)و مسلمانان از مکه به مدینه برای پی ریزی زندگی اجتماعی اسلام ؛ نخستین گام بلند در پیروزی و گسترش اسلام و جهانی شدن آن بود .مبعث نبی اکرم اسلام در سراسر ایران اسلامی با شکوه خاصی گرامی داشته می شود .
شهروندان تهرانی نیز همه ساله به همین مناسبت (روز مبعث) مراسم و جشن هایی را در اماکن مذهبی مساجد و حسینیه ها برگزار می کنند و سالروز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام را گرامی می دارند .مردم با آذین بندی و چراغانی خیابانها ؛ معابر؛ مساجد و شرکت در مراسم جشن ارادت خالصانه خود را به خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله (ص)نشان می دهند . منبع مطالب فوق:www.beytoote.com [ سه شنبه 92/3/14] [ حکیمه جوین ]
[ گل نوشته های شما () ]
اسراری از یک تسبیح اعجاب انگیز در این میان تاکید شیعه بر افضل بودن تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام دلیل دیگرى دارد و آن این است که این تسبیح منسوب به دختر گرامى پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله یعنى حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشد و آن حضرت تا آخرین لحظات حیات بر انجام آن مداومت داشته و در هیچ حال آن را ترک نمى کرده است. در این نوشتار به برخی از اسرار و برکات این ذکر ملکوتی خواهیم پرداخت. 4. بسیار به یاد خدا و آن فرشته نیز مانند آن چه قبل از این که بخوابد به او گفته بود، به وى بگوید. پس اگر آن بنده خداى عز و جل را همانسان که اول (در شب گذشته و قبل از خواب ) یاد کرده بود، (مجددا) یاد کند، آن فرشته شیطان را از او براند و شیطان از وى دور شود، و خداوند عزوجل ثواب عبادت شب را براى او بنویسد. (9) منبع:www.beytoote.com [ سه شنبه 92/3/14] [ حکیمه جوین ]
[ گل نوشته های شما () ]
بندهای زیر جملات مثبتی هستند که اگر روزانه تکرار شود و یا بر روی صفحه ای نوشته شده و ان نوشته در معرض دید قرار گیرد و شما هر روز این تابلو ی زیبا را مشاهده کنید به خود ببالید و بگوئید که: 2-من یک نابغه هستم و از نبوغ خود استفاده میکنم 3-من ایده های بزرگی در سر دارم و انها را به واقعیت تبدیل میکنم 4- من هر روز سلامت تر و تندرست تر هستم 5- من یک پرنده ی بزرگ هستم 6-من واقعا انسانی بزرگ هستم 7- چقدر دنیای من قشنگ و زیبا شده است 8- چقدر من هر روز خوشبخت تر و سعادتمند تر میشوم 9-من همواره در هر کاری موفق و پیروز میشوم 10- خدای رحمان مرا بسیار دوست دارد و در همه ی امور زندگیم مرا کمک میکند 11-ثروت و معنویت بسوی من همواره است و من هر چه بخواهم برای خودم خلق میکنم 12-سراسر وجودم غرق در انرژی و شادی ست 13-من همواره منتظر اتفاقات خوب در زندگیم هستم 14- من به خود افتخار میکنم 15-همواره از وجود و چهره ی من شادی , انرژی و عشق ساطع میشود 16-هرچه بیشتر می بخشم بیشتر می ستانم و احساس شادمانی میکنم 17-من با اقتدار زندگیم را آن گونه که می خواهم طراحی میکنم 18- من انسان مقتدر , خلاق و دوست داشتنی هستم 19-من سزاوار بهترین ها هستم 20-در هر لحظه به خاطر همه ی نعمت ها و موهبت هایی که خداوندبه من داده او را شکر میگویم 21- من در کمال ارامش بسر میبرم و همواره رو حیه ای شاد و چهره ای خندان دارم 22 - من با اقتداری خداگونه بر روحیه و عواطف و احساسات خود کنترل دارم و انها را مدیریت میکنم 22-خداوند مرا ازاد افریده و من محکوم به هیچ سرنوشتی از پیش تعیین شده نیستم تمام این عبارات تاثیر خاص و مثبتی بر روی ضمیر نا خود اگاه دارد و میتواند عین واقعیت را در زندگی انسان پدید اورد منبع مطالب فوق:www.beytoote.com [ دوشنبه 92/3/6] [ حکیمه جوین ]
[ گل نوشته های شما () ]
خدا دوستمان دارد... گل از اون بالا منطقه ای رو دید زرد رنگ، سرزمین وسیع و پهناوری بود پیش خودش گفت من همین جا می مونم رو به خدا کرد و گفت: خدایا منو همین جا قرار بده خدا گفت گل من اینجا مناسب تو نیست؛گل گفت خدایا خودت به من گفتی انتخاب کن و من هم اینجا رو انتخاب کردم خدا گفت: نه همین که گفتم. گل نالید که خدایا تو دل منو آزردی چرا با من این کار رو کردی کره زمین می چرخید و گل نظاره گر زمین بود ناگهان گل منطقه ای رو دید آبی رنگ آبی که از بالا برق زیبایی داشت زیبایی و برق رنگ آبی دل گل رو با خودش برد گل گفت خدایا من اینجا رو می خوام خدایا من و همین جا پایین بزار خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست گل گفت خدایا چرا منو اذیت می کنی چرا به من سخت می گیری تو دل منو گل آفریدی شکننده و عاشق و حالا مدام دل عاشق منو می شکنی چرا اون چیزی که بهش علاقه*مند می شم و عاشق رو از من دور می کنی خدا گفت همین که گفتم. و کره زمین همچنان می چرخید گل گریه می کرد و با چشمان گریان به زمین نگاه می کرد دلش گرفته بود خسته شده بود دوری اون دوتا سرزمین خیلی اذیتش می کرد به طوری که از خدا آرزوی مرگ می کرد. دوست داشت زود منزلگاهی رو پیدا کنه دیگه براش هیچی مهم نبود عشق مهم نبود، فقط یه چیز مهم بود دیگه خسته شده بود دوست داشت سریع جایی رو پیدا کنه و توش منزل کنه. ناگهان چشم گل به سرزمینی افتاد سبز و زیبا گل پیش خودش فکر کرد و گفت عجب جایی چقدر اینجا سبزه سبز مثل برگهام مثل ساقه ام حتما اینجا جای منه خدا می خواسته من اینجا باشم که نگذاشته او دو مکان قبلی بمونم آره بابا جای من اینجاست گل عاشق و دل داده تر از گذشته شده بود عاشق تر از گذشته رو به خدا کرد و گفت خدایا فهمیدم چقدر دوستم داری تو همین رو می خواستی خدایا منو اینجا قرارم بده زود باش دیگه طاقت ندارم خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست جای دیگه*ای رو انتخاب کن. گل گریه کرد و گفت:خدایا چرا با من اینکار رو می کنی من گلم دل منو نشکن خدایا من با تو قهر می کنم خودت برام جایی پیدا کن تو برای خواسته های من اهمیتی قایل نیستی خدا گفت:به من توکل می کنی ؟ گل گفت: هر کاری دوست داری بکن. خدا دست گل رو گرفت و در تاریکی شب او را در جایی گذاشت. گل از بس گریه کرده بود خوابش گرفت و ندید که خدا او را کجا گذاشت.گل خواب بود که نوری ملایم به چشمش خورد آروم چشماش رو باز کرد تا چشماش رو باز کرد دونه دونه های آبی خنک ریخت روی صورتش گل خیلی تشنه بود تشنه تشنه. با قطره های آب تشنگیش رو بر طرف کرد با آب چشماشو شست وقتی چشماش بازتر شد دید پیر مردی مهربان با وجدی که توی چشماش فریاد می زد داره گل رو نگاه می کنه گل عاشق رو به آسمون کرد و به خدا گفت:خدایا منو توی این باغچه کوچک گذاشتی من لیاقتم این بود یا اون سرزمین های قشنگی که دیدم این بود اون سرزمینی که به من وعده داده بودی؟ گل گفت :خوب اون سرزمین آبی چی بود گل گفت خدایا اون سرزمین سبز رنگ که هم جنس و رنگ خودم بود چی؟ گل گفت:اینجا کجاست؟ خدا گفت:اینجا باغچه کوچک پیرمردیه که به تو می رسه آبت میده، کود برات می ریزه، مواظب حشره های موذی روت نشینه ... اگر توی صحرا می مردی صحرا هم از مرگ تو غمگین می شد و دل مرده می شدمن هم به خاطر تو هم بخاطر صحرا این کار رو نکردم صحرای منم قشنگه پر از زیبایی هاست اگر تو توی دریا می مردی هم دریا ناراحت می شد هم ماهی های توی دریا تو خودت می دونی چقدر دریا قشنگه و زیبا اگر توی جنگل می مردی جنگل از قصه دق می کرد و خشک می شد اونوقت تمام حیوان ها هم می مردن حالا می بینی من همه شما رو دوست دارم گل و دریا و صحرا و هر چیزی که توی دنیاست همتون زیبا هستین و زیبا گل گفت خدایا منو ببخش تو چقدر مهربون هستی و ما چقدر نادون اما یه چیزی روی گل مونده بود رنگ گل از داغ عشق سرخ سرخ شده بود. منبع مطالب فوق:www.beytoote.com [ دوشنبه 92/3/6] [ حکیمه جوین ]
[ گل نوشته های شما () ]
|